از اولش اشتباه بوده...
از وقتی یادم میاد همش تصمیمات بزرگ زندگیم رو اشتباه گرفتم
وقتی هم که میومدم درستشون کنم،میدیدم دیگه وقت از دستم در رفته و نیمی از زندگیم هم تباه شده!
آدمای خوبی وارد حریم زندگیم نشدن،اما خوشبختانه تونستم از زندگیم بیرونشون کنم...
" نمی دونم چرا همیشه آخرش می فهمیم از اولش اشتباه بوده …"
با خوندن این جمله توی نت بدجور دلــــم گرفت!یاد حماقت های خودم افتادم...
یاد بچگی هام...احساس نزدیکیه زیادی به این جمله کردم...
میدونین؟...من برعکس خیلیا تو دنیا که میخوان یه فرصت پیدا کنن تا به گذشته برگردن و مثلا زندگیشونو از نو بسازن ،
هیچوقت دلم نخواست همچین موقعیتی برام پیش بیاد...
شاید پیش خودتون بگید: خب حتما راضی بوده که دلش نمیخواست اما نه...اینطور نیست.دلیلش رو خودمم نمیدونم :دی
فقط میدونم که گذشته با همه ی بدی ها و خوبی هام هرچی که بوده برام گذشته
و از حالا به بعد من فقط حق دارم که آینده ــمو بسازم و بس...!
من آدمی هستم که تو بدی ها و خوبی ها،توخوشی ها و ناخوشی های زندگیم خدارو فراموش نکردم(خدا هم فراموشم نکرد)
واسه همین همیشه خدارو شکر کردم...
الانم با همه ی سختی ها، باهمه ی ناعدالتی ها،با همه ی بدی ها بازم میگم خدایا شکرت...
#وقتی خـــدا باهات باشه،دیگه نباید غمت باشه...حتی اگه هیشکی کنارت نباشه#
درگوشی » اما تو (ع)،یکی از اتفاقات مهم و قشنگ زندگیم بودی و هستی
نظرات شما عزیزان: